زَها حدید

.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
گرچه موزة گوگنهایم ـ مقدسترین معبد هنر و معماری ـ در سال ۲۰۰۶ نمایشگاه مرور بر آثار ۳۰ ساله او را در این شهر به نمایش گذاشت که در واقع بعد از فرانک گهری دومین نمایشگاه مرور بر آثار یک معمار در گوگنهایم بود. نمایش آثار طراحی، نقاشی، «معماریهای کاغذی» و پیشطرحهای معمارانة او در گالریهای مارپیچی موزة گوگنهایم، این دینامیکترین موزة جهان که همیشه مایة دردسر برگزارکنندگان نمایشگاهها و مایة سرخوشی مخاطبان بوده است ـ وجه پویا و پرتحرک آثارش را بارزتر میکند. طراحی چیدهمان آثار نمایشگاه هم بر عهدة خود او بوده است. چنانکه سطوح سفید و سیاه دیوارهای گالریها حرکت محیط را تشدید میکرد. در واقع، سهم عظیمی از آثار این نمایشگاه را نقاشیهای او از ساختمانها تشکیل میداد که وقتی او فقط ۳۰ سال داشت با همین نقاشیها به شهرت رسید. این پیشطرحها که برای ساخت و یا سکونت بسیار سخت و ناممکن بهنظر میرسیدند تا سالها بهعنوان تنها آثار هنری حدید محسوب میشدند و البته هنوز هم در مواردی که به مرحلة ساخت نرسیدهاند خود طرحها، ماکتها و مدلهای ساختهشده معرفیکنندة آن آثار هستند. حدید گونهای نقاشی چندپرسپکتیوی را ترسیم میکند که همانند طبیعت بیجانهای پیکاسو دیدهای متفاوتی از یک شیء واحد را در زوایای مختلف ارائه میدهند. این طرحهای چندپرسپکتیوی امکان ساخت سازههایی پویا و پرحرکت را موجب میشوند. اما حدید در آثار طراحی جوهری و مدادیاش ـ با حرکات آزادانهتر و خطیتر ـ تا آنجا در بیانگری و القای حس رهایی پیش میرود که میتوان این خطوط قدرتمند را به هنرمند اکسپرسیوی چون سای تومبلی منسوب دانست. او در پیشطرحهای آزمایشیاش خط افق را درهم میریزد و آن را به شکل قوسی از یک انحنای وسیع نمایش میدهد که فضاهای مجاور بالا و پایین را به هم وصل میکند. اخیراً، حدید با ارائه اثری با عنوان «خانة ایدهآل» در نمایشگاه مبلمان کلن ایده عدم تفکیک بین رشتههای هنری را با حضور در نقش یک طراح بارز کرده است. حیطة فعالیتهای او در زمینة طراحی هم بسیار گسترده و نامحدود است، گرچه همگی این طرحها از «جهان ذهنی» زاها سرچشمه میگیرند. او طراحی کارد و چنگال تا لوستر و سایر لوازم خانه را برای شرکتهای معروف و لوکسی همچون سوارفسکی، دوپون، ساوایا و مورونی، و. ام. اف، ایوسن لورن، استبلیشد و پسران انجام داده است. همچنین طراحی داخلی گالری هیوارد لندن، سالن هزوین، سالن فیلارمونیک لوگزامبورگ و نیز طراحی صحنه برای تور جهانی گروه موسیقی پِت شاپ بویز در سالهای ۱۹۹۹ـ۲۰۰۰ را هم برعهده داشته است. لوازم و اسباب خانهای که حدید برای زندگی معاصر طراحی میکند خانگی و مطابق با فرمهای سنتی نیستند. برای او چیدمان این لوازم در سازههای مواجش مهم است و اینکه این وسایل چگونه میتوانند آن فضاهای مایع را اشغال کنند. مثلاً، برای دیواری که صاف نیست باید مبلمان خاص طراحی شود: مبلی به شکل یک موج با تکیهگاهی مجزا. او در طراحی این اشکال نرم و سیال که گویی از فرم یخهای در حال ذوب شدن الهام گرفتهاند حتی تاحدودی به بازیابی و احیای سبکهای دهة ۵۰ هم نظر دارد. حدید توانمندی و قدرت بسیار خود در طراحی و اسکیسهای دستیاش را با یک سیستم حرفهای تکنولوژیک ترکیب کرده و از آن در تحقق بخشیدن به ایدهها و رویاهای عجیب و غریبش، که تا مدتها غیرقابل ساخت بهنظر میآمدند، استفاده کرده است. در واقع، این جسارت و مداومت او در تحقق بخشیدن به رویاهایش زمینه را برای دیگرانی که ایدههای نامعمول داشتند، فراهم کرد. حدید، با وجود تمام شهرت و محبوبیتش در دنیای معماری، منتقدانی هم دارد. رابرت آدام، معمار سنتی انگلیسی، آثار او را مطلقاً در زمرة آثار معماری و یا حتی ساختمانسازی نمیداند، بلکه آنها را مجسمههای آبسترهای میبیند که میخواهند خود را بهعنوان معماری مطرح کنند بیآنکه دلیل خاصی برای ساختار جالب و عجیبشان داشته باشند. به اعتقاد امثال او، صرفاً با تکیه بر شهود و بدون هیچگونه تئوری نمیتوان به خلق فرم دست زد. اینگونه انتقادات در حالی مطرح است که عدهای دیگر حدید را از تئوریکترین معماران عصر حاضر میدانند، عاملی که نقش بهسزایی در مطرح کردن او بهعنوان معمار معاصر داشته است.