• ۱۳۹۵/۰۷/۲۳ ۰۰:۴۰:۰۰
  • در دیگر سبک های معماری
  • توسط argan2
  • بازدید: 3267
  • اخرین ویرایش: ۱۳۹۶/۰۸/۱۳ ۱۰:۵۷:۴۸
  • چاپ نوشته هاچاپ پی دی اف
سبک معماری پهلوی

سبک معماری پهلوی

سبک معماری پهلوی

 معماری ايران از اواخر دوره قاجار و شروع دوره پهلوی دچار هرج و مرج و آشفتگی شد. در معماری پهلوی ما شاهد احداث همزمان ساختمانهايی هستيم كه هر كدام بيانگر يكی از مكاتب فكری دوره هايی مشخص از تاريخ ايران هستند : كاخ مرمر به تقليد از معماری سنتی و عمارت شهربانی كل كشور به تقليد از تخت جمشيد و ساختمانهای بلديه (شهرداری ) و پستخانه به شمال و جنوب ميدان امام ( سپه ) به تقليد از معماری نئوكلاسيك فرانسه ساخته شدند. در معماری پهلوی تلاش می شد كه پيوندی بين سه طيف فكری به وجود آيد : ساختماهای وزارت امور خارجه ، اداره پست ، صندوق پس انداز بانك ملی را در واقع می توان به عنوان نمونه اين گونه ساختمانهای التقاطی نام برد. اين گرايشهای متفاوت و بعضا متضاد در معماری اين دوره ناشی از اختلاف در گرايشهای سياسی و ايدوئولوژيك اين عصر از تاريخ ايران است كه ريشه در جريانهای
عقيدتی - سياسی اواخر دوره قاجار و اوايل دوران پهلوی دارد .

 کاخ مرمر مجموعه سعدآباد


سبک معماری پهلوی

 ساختمان بانک میدان سپه (میدان توپخانه سابق) در  دوره پهلوی

سبک معماری پهلوی

 عمارت شهربانی

سبک معماری پهلوی

جريان های مذكور را می توان به سه دسته تقسيم كرد :

گروه اول ، سنت گرايان ، كه اساس تفكر سياسی و بينش دينی آنها هماهنگی دين با سياست و احياء و توسعه سنتهای هزار ساله جامعه ايرانی بود . پرچمداران اين نهضت در آن برهه از زمان شيخ فضل الله نوری بود و بعد از ايشان سيد حين مدرس ادامه دهنده راه وی گشت.
 
گروه دوم ، غرب گرايان ، كه اساس ذهنيت آنها ، به گفته تقی زاده ، بر تقليد از فرق سر تا انگشت پا از غرب در همه شئون اقتصادی ، اجتماعی ، سياسی بود . هسته اصلی اين گروه را تحصيل كردگان ايرانی تشكيل می دادند كه تازه از اروپا به ايران برگشته بودند.
 
گروه سوم ، ملی گرايان ، كه بنياد فكری آنها بازگشت به عظمت امپراتوری هخامنشی و ساسانی بوده است. اين گروه فرهنگ اسلامی و فرهنگ اروپايی را غير ايرانی می دانستند و بعنوان جايگزين آنها بازگشت به فرهنگ آريايی دوهزار و پانصد ساله با دين و مذهب بود . كه اين امر ناشی از جريانهای به اصطلاح روشنفكرانه مادی گرايی و توسعه و ترويج نظريات سوسياليسم و ماركسيسم در بين طبقه تحصيل كرده اروپا بود . اين دو جریان فكری اثبات خود را در تخريب آثار گذشته می ديد و سعی داشت هر چه را بوی گذشته می داد از بين ببرد.

سبک معماری پهلوی

 در معماری به دليل انتصاب غرب گرايان و تحصيل كردگان به بوزار پاريس و بعدا مكتب فلورانس و رم و در شهرسازی به انگلستان و امريكا، غلبه با آنها شد.گرچه گدار و ماكسيم سيرو ازنظر تفكر ، ارزش زيادی برای معماری سنتی و تاريخ تحول آن قايل بودند و در اين رهگذر خدمات ارزشمندی به ثبت تاريخ معماری ايرانی نمودند ولی خود شخصا از پيروان مكتب نئوكلاسيك و يا به عبارتی ملی گرايان نوين بودند . شاهد اين واقعيت ، ساختمان موزه ايران باستان كه تقليدی از طاق كسری است .این غلبه در فرایند و روند آموزش دانشجویان و محصلان معماری و محتوای منابع درسی ایشان به خوبی مشهود بود. به طوریکه کمتر نشانی از معماری اصیل و سنتی ایرانی را در آنها ملاحظه می کنیم و آنچه که درباره ی معماری ایرانی است مربوط به نظریاتی است که محققان و مستشرقان غربی در مورد آن ارائه کرده اند .

ساختمان موزه ایران باستان

سبک معماری پهلوی


نتيجه اين انفعال فرهنگی ، بخصوص در زمينه معماری ، عرضه و تكميل سبكهای مختلف معماری اروپا و امريكا در دهه های اخير به كشور بوده است . با تسلط فكری غرب گرايانه بر معماری كشور و فاصله گرفتن از معماری سنتی كار بدانجا كشيد كه تخريب بنا های گذشته در توسعه های جديد شهری و تخريب كاروانسراهای قديمی در احداث جاده های بين شهری عملی پسنديده و تجدد گرايانه تلقی شد . اين وضع باعث گرديد كه بسياری از بناهای باارزش، متروك و يا مخروبه گردد.در بعضی از موارد، ناچار از تمايل به تزييناتی به سبك ايرانی شده‌اند. بناهايی چون كاخ‌های سعدآباد، كاخ مرمر در تهران و ساختمان مجلل باشگاه افسران (سابق) عمارت شهرباني، دبيرستان البرز، كاخ وزارت امور خارجه و سر درب باغ ملی و عمارت پست، گواه اين مدعاست. اين طريق معماری بدون توجه به عوامل اقليمی و پيشينه‌ی معماری ايران هنوز هم ادامه دارد. ( منبع : کتاب سیمای فرهنگی ایران؛ به قلم نویسندگان)


کاخ شاپوری مربوط به دوره پهلوی

سبک معماری پهلوی

 دوره ی پهلوی همچون دوره ی قاجار به دو دوره ی اصلی تقسیم می شود:
1- دوره ی پهلوی اول  2- دوره ی پهلوی دوم
 
در دوره ی نخست که از سال 1304 آغاز گشته و تا سال 1320 ادامه دارد می توان زمینه های شکل گیری معماری آنرا از سالهایی دورتر دید؛ از آغاز روند به قدرت رسیدن رضاخان که نقطه ی شروع آن کودتای سوم اسفند سال 1299 بود.  
 
کوتاي ١٢٩٩ شمسي و حکومت نظامي بستر مناسبي را براي تشکيلات نوين نظامي ايجاد کرد و به نظر مي رسد بزرگ ترين و مهم ترين ويژگي دوره رضاخاني خصلت نظامي گرايانه آن بود. سير حرکت نظام به سويي بود که هر چيزي را تحت تأثير و انقياد ارتش و نيروي نظامي درآورد. اين نگرش با اثرگذاري در همه زمينه ها منجر به اين شد که ارتش و طبقه نظاميان وظايفي فراتر از نقش اصلي خود دارا شوند. در اين راستا رضاخان چه در دوره سردار سپهي و رياست الوزرايي و چه پس از آن در دوره پادشاهي نقش اصلي را به عهده داشت. شرايط تازه بين المللي و انديشه هاي نوين استعماري که دستورالعملهاي مشابهي را براي کشورهاي منطقه داشت حکومتي مقتدر را طلب مي کرد که بهترين وضعيت مناسب براي چنين تفکري وجود يک دولت نظامي بود. تحول اجتماعي و سياسي که قدرت پادشاه را در سال ١٢٨٥ شمسي در سايه قانون اساسي محدود کرده بود و مرجع قدرت و تصميم گيرنده را مجلس قانونگذار تعيين کرده بود دوباره و به عنايت طبقه نظاميان و با يک ظاهر قانوني به همراه تهديد و ارعاب به رضاشاه انتقال داده شد. وي با تفکر و بينش نظامي در دوره بيست ساله ارتش نويني را به وجود آورد که حاصل آن در معماري مجموعه بناها و ساختمانهايي است که امروز با نام معماري دوره پهلوي اول طبقه بندي مي شود. از طرف ديگر پديده ورود نظاميان در جرگه فعاليتهاي شهري و عمراني بود. شهرداري تهران در طي يک دوره طولاني به يک نظامی کريم آقاخان بوذرجمهري سپرده شد و تسطيح راههاي کشور ٬ ايجاد ساختمانهاي وسيع و بزرگ دولتي و غيردولتي نظير تئاتر ٬ سينما ٬ هتل و نظاير آن در حيطه مديريت و ساخت نظاميان قرار گرفت. ورود نظاميان به صحنه هاي گوناگون سياسي و اجتماعي و تحکيم قدرت آنها در وزارتخانه ها ٬ سازمانها و اداره هاي حکومتي ٬ انتقال انديشه نظامي گرايانه را پيامد خود داشت و پس از آن بود که علاوه بر فعاليتهاي فوق جاي پاي نظاميان در توسعه شهرسازي و معماري و عمراني پديدار شد. اما در حوزه تخصصي معماري بناهاي دوره بيست ساله رضاخاني به دو دسته تقسيم مي گردند: بناهاي نظامي و بناهاي غيرنظامي. از يک سو سازمان جديد حکومتي مبتني بر انگيزه نظامي باعث پيدايش بناهاي گوناگون و متعدد نظامي گرديد که پيش از اين چنين سابقه اي نداشت. پادگانها ٬ پاسگاهها ٬ زندانها ٬ ژاندارمري و نيز بناهاي متعدد شهرباني در يکايک شهرهاي ايران بناهايي بودند که هم به دليل داشتن ماهيت و عملکرد نظامي و هم به جهت فراواني قابل ملاحظه توانستند تأثيرات خود را در شهر و بناهاي ديگر به جا گذارند. اما آنچه که در اين مبحث مهم است تأثيرات نظامي گرايانه بر ساختمانها و ابنيه غيرنظامي است. ويژگيهاي نظامي و يا ارتشي در جايگاه خود ارزش و منزلت دارند اما اين موضوع قابل تأمل است که اين خصايل در حوزه هاي ديگر تا چه حدّي مي توانند تأثيرات خود را )چه مثبت و چه منفي) بر جاي گذارند:
 
1. یگانه و متفاوت بودن بناهاي اين دوره با ديگر ساختمانها از ويژگيهايياست که از خصوصيات نظامي اين دوره است. اکثر بناهاي دوره پهلوي اول با حضوري تنها و بدون همجواري و همسايگي با ديگر بناها همراه با چهار نما که يک نماي اصلي آن در بهترين وضعيت و جهت قرار گرفته است و خود را به گونه اي آشکار از ديگر بناها جدا مي سازد. اين تک بناها که نمونه هاي آن در شهرهاي مختلف با عنوان شهرباني ٬شهرداري ٬ پست و دارايي فراوان هستند بيانگر انديشه اي نظامي است که خود را متفاوت با ديگران و حاکم بر آنها مي بيند.

2. سرعت در ساخت : پروژه هاي ساختماني و عمراني دوره رضاشاهي از سرعت در ساخت برخوردارند که فراواني آنها نسبت به کوتاهي دوره بيست ساله نشانه اين مطلب است. اين ويژگي نظامي که بايستي رسيدن به هدف و انجام يک کار در زمان کوتاه و معين صورت گيرد و عمليات ساختماني را به مثابه يک عمليات نظامي در نظر آورد باعث گرديد ابنيه متعدد اين دوره به مدد اين انگيزه با سرعت چشمگيري شکل بگيرند. راهها ٬ تونلها ٬ راه آهن ٬ پلهاي فراوان و سلسله ساختمانهاي متعدد دولتي و نيز مجموعه بناهاي ميدان مشق ، سر درِ باغ ملي و مجموعه دانشکدههاي اوليه دانشگاه تهران حاصل چنين تفکري است.
 
٣. در سازمان ارتش که هر رده اي جوابگو و مطيع مافوق است تشکيلاتي را به وجود مي آورد که وظيفه شناس و خودکنترل باشند. دوره رضاخان به دليل خوي نظامي وي به نظارت و سرکشي، زيردستاني موظف و فرمانبردار دارد و طبيعي است که ويژگي پروژه هاي ساختماني همانند بازرسي نظامي حاکي از کنترل نظام ساخت و ساز است.در اين سيستم انجام يک کار به جهت جوابگويي به بالاتر به هر قيمتي (زورگويي ٬ تحکّم و حتي اتلاف امکانات مالي) بايستي انجام گيرد. ناشي از نگرشهاي نظامي گرايي دارند.
 
 ٤. اما مهم ترين عامل، تأثيرات رواني؛ اين صفتِ مشخصه به اشکال گوناگون در آثار معماري اين دوره ظهور کرد. هنگامي که سال١٣٢٠ فر امي رسيد مجموعه معماري به وجود آمده در دوره بيست ساله حکايت از آن داشت که انديشه هاي نظامي ٬ معماري ٬ عمراني و شهرسازي صفات مشابه و تعاريف مشترکي پيدا کرده اند. سلسله مراتب ارتش اينک در ورودي و ظاهر يک نما تجلّي پيدا کرده بود و عناصر مشابه يا يک شکل و مکرّر در نماي ساختمان نظير پنجره ها ٬ ستونها و يا عناصر ديگر تداعي کننده لباسهاي متحدالشکل نظاميان شده بود. ستونها و رديفهاي تکرارکننده عناصر معماري همچون سربازاني ايستاده و آرام بودند که ديگران از آنها سان مي ديدند و به عبارتي ديگر اقتدار ٬ افراشتگي ٬ تحکم ٬ ابهت و تفاخر واژه هايي نظامي بودند که اينک در معماري مصداق شکلي پيدا کرده بودند. انديشه معماري نظامي گرايي با ساختن چنين بناهايي توانست انديشه هاي اجتماعي و سياسي و نيز فرهنگي خود را در قالب شهرسازي جديد چنان پياده کند که هميشه حضور سايه وار خود را داشته باشد.

 علاوه بر آنچه گفته شد در دوره رضا شاه با توجه به نگرش هایی كه وی به سیستم اداری و حكومتی در ایران داشت، تلاش شد سامان دهی شكل اداری حكومتی ایران منطبق با اشكال موجود در اروپا باشد. در نخستین گام احداث ساختمان هایی كه پاسخگوی شرایط جدید اداری باشند در قالب سه نوع متفاوت كاربری اداری، آموزشی و صنعتی مورد توجه قرار گرفت. احداث كارخانه های مختلف از جمله كارخانه نساجی در دوره رضا شاهی و دیگر بناهای اداری، شكل خاصی از معماری و استفاده از مواد و مصالح اروپایی را به دنبال داشت، به خصوص حضور سبك نئوكلاسیك در این دوره در احداث بناها مشهود است و از آنجا كه در این دوره براساس اعتقادات ناسیونالیستی سران حكومتی، بازگشت به معماری دوران پرشكوه تاریخ ایران از جمله دوره هخامنشی و ساسانی مد نظر قرار گرفت. برای مثال یكی از شرط های گزینش طرح های ارایه شده از سوی معماری برای ساخت بناهای اداری و دولتی در این دوره میزان توجه به عناصر معماری تزیینی دوران پیش از اسلام و به ویژه دوره هخامنشی و ساسانی بود. از جمله این بناها ؛كاخ شهربانی سابق، اداره پست، ساختمان شركت نفت ایران و انگلیس و ساختمان بانك ملی، به عنوان بناهای شاخص به جای مانده از معماری دوران رضاشاهی مطرح هستند.

 
همچنین استفاده از مواد و مصالح جدید و به ویژه سیمان امكانات ویژه ای را در اختیار معماران قرار داد؛ بطوریکه این ماده به سرعت از سوی معماران، استادكاران و مهندسان ایرانی مورد توجه قرار گرفت به گونه ای كه در سال 1313 و تنها یك سال پس از احداث كارخانه سیمان، شیوه های مختلفی برای استفاده از این ماده ساختمانی از سوی معماران ابداع شد. همچنین این ماده در احداث تندیس ها و مجسمه ها، بناهای دولتی و اداری از جمله كاخ شهربانی مورد استفاده قرار گرفت. همچنین استفاده از شیشه تغییراتی را در معماری ایرانی به وجود آورد به قسمی که پس از مدتی رضاخان، به منظور استفاده از شیشه در ساخت بناهای جدید، كارخانه شیشه و بلور كرج را احداث كرد. در همین دوران استفاده از سنگ نیز از سوی معماران مورد توجه قرار گرفت. در واقع در این دوره ، بهره گیری از برخی مواد و مصالح ساختمانی كه از گذشته نیز معمول بود، بار دیگر از سوی معماران و استادكاران مورد توجه قرار گرفت به ویژه در دوره پهلوی اول و بازگشت به سبك معماری دوران هخامنشی و ساسانی، استفاده از سنگ در بناهای این دوره مشهود است، ساختمان سینگر (Singer) كه در امتداد خیابان سعدی به سمت میدان امام خمینی قرار گرفته است به عنوان یكی از بناهای شاخص كه در احداث آن به استفاده از سنگ توجه شده، مطرح است.

ساختمان سینگر


سبک معماری پهلوی

 (منبع: مصاحبه با «علی رضا بهرمان» كارشناس ارشد مرمت؛ برگرفته شده از وبلاگ معماری و هنر)
 
حال به روند طی شده در معماری دوره پهلوی اول نظری می اندازیم:
 
اول شروع دوره رضاخانی تا مدت پنج سال يا بيشتر هيچگونه اثر هنری را نمی يابيم و هيچ كار مهمی صورت نمی گيرد و كارها به روال قبل پيش می رود. قسمت دوم از سال 1305 و 1306 ببعد شروع می شود و فعاليت ساختمانی تا زمان جنگ جهانی دوم گرفتار ركود شديد كارهای ساختمانی و يا حتی تعطيل می شود .


قسمت سوم بعد از پايان جنگ و پيدا شدن دو متريال تازه يعنی آهن و بتن و اثرات آن در معماری است .


از اين تاريخ به بعد است كه حركت معماری دوره پهلوی شروع و آغاز می گردد . اوايل شروع حكومت رضاخان يكی از بدترين شرايط ممكن اقتصادی در ايران بود و از نظر اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی ركودی چشمگير مشاهده می شد و اكثر ساختماها طبق روال سابق با خشت خام و چوب ساخته می شد و سقف ها بصورت شيروانی و از ستون های چوبی استفاده می شد.در شروع آن دوره معمار تحصيلكرده ای وجود نداشت و معماران عالی هم ديگر ذوق و سليقه و تجربه پدران و گذشتگان و استادان خود را از دست داده، و بناها در آن دوره واقعا سير قهقرايی می پيمود و ساختمانها بدون نقشه و در سر محل روی زمین طراحی می شد. در چنین وضعیتی است که سبک ملی بریده از گذشته و برخلاف روند تاریخی تکامل و رشد معماری ایرانی به منصه ظهور می رسد.معماری سبك ملی در دوره رضا شاه ايجاد نوعی معماری عمدتا برای ابنيه دولتی و يا بناهای عمومی، گونه ای شيوه رومانتيسم ملی و مظهری از تاريخ باستان بود: در اينجا دو عامل مهم بود يكی معماری قبل از دوران اسلام و دوم استفاده از تكنولوژی مدرن غربی در ساختمان سازی معماری دوره هخامنشی به ويژه آثار باقيمانده تخت جمشيد و پاسارگاد كه جلوه گاه عظمت اين كشور بود .بر همين اساس ساختمان های بسياری در تهران با الهام از معماری هخامنشی بنا شده از جمله: كاخ شهربانی، طرح قليچ باغبان - دبيرستان انوشيروان - ماركف ، بانك ملی ،كلانتری دربند و شركت فرش ساخته شده توسط مشاور آلمانی .
 

سبک معماری پهلوی

 ویژگی های سبک ملی:
 
1- ایجاد ایوانهای عظیم و مرتفع در ورودی ها

2- مركزيت بنا با ستون و سرستون ها كه در تخت جمشيد به وفور يافت می شود و يا به صورت عريض و سراسری تعبیه میشد.

3- پنجره ها و قابهای اطراف آنها نظير فرم های به کار رفته در بنای تخت جمشيد بود. 

4- استفاده از كنگره های كنار بام كاخها

5- بناها به شكل مرتفع كه حاكی از عظمت و قدرت است .

6- مصالح سنگ و سيمان

7- استفاده از نقش و متيف های تخت جمشيد 

8- تشابه به بناهای دوران هيتلری : رومانتيسم ملی نشانه عظمت
 
گرايش ديگری که در سبك معماری ملی شاهد آن می باشیم رجوع به معماری دوره ساسانی و استفاده از عناصر - فرم ها و ايده های معماری اين دوره ايران است . كه خود منبعث از معماری دوره اشكانی است و بازتابی از معماری مناطق كويری و گرم و خشك اين معماری تفاوت زيادی با معماری هخامنشی دارد. معروفترین بنایی که با این سبک ساخته شده است موزه ی ایران باستان (موزه ی ملی) می باشد.در مورد واحد های مسكونی دوره رضاخانی تحت تاثیر واحدهای مسكونی سبك انگليسی شاهد به کار گیری ديواره ها از آجر سفال قرمز، ديوارهای باربر، سقف صاف ايجاد بالكن و پنجره ها به سمت كوچه و حياط و پنجره های سرتاسری با نعل درگاه افقی در ابنیه می باشیم.تقریبا تا پایان زمامداری رضاخان بناهای متعددی در تهران و سایر شهرهای ایران به همین سبک (ملی) ساخته می شد.
 
اما در دوره ی دوم حکومت پهلوی یعنی از شهریور 1320 تا سقوط این سلسله (بهمن 1357) شاهد تغییرات جدی در اندیشه ها و سبک های معماری هستیم. به نحوی که با از میان رفتن حکومت مقتدر رضاخان شاهد افول و حذف معماری باستان گرا و ظهور سبک های جدیدی در معماری هستیم. که البته روند تغییرات در معماری این دوره بسیار پر افت و خیز می باشد.
 
با گذشت زمان گرایش دیگری در معماری ایرانی به وجود آمد كه باز هم بیشترین تاثیر آن را در تهران مشاهده مي‌كنيم. گرچه به دلیل رشد اقتصادی كشور، پروژه‌هاي ملی دیگر فقط به پایتخت محدود نمي‌ماندند.
اشتراک

دیدگاه دیگران (بدون دیدگاه)...

Leave a reply

نام:: فیلد اجباری.
آدرس رایانامه: فیلد اجباری. غیر فعال
وبسایت::
کد امنیتی:: فیلد اجباری.
دیدگاه: فیلد اجباری.